تناقضات در عقاید تشیع

آیا اینها تناقض نیست؟

یک سوزن بخود…

در زمان حكومتهاي قبلي در ايران هر گاه حاكم يا شاهي مي خواسته از قوانين اسلام سرپيچي نمايد روحانيون و علماء با انتقاد و سخنراني و… او را سر جاي خود مي نشانده اند. آيا علت ضعف و انحطاط اخلاقي و سياسي فعلي در جامعه ايران آن نيست كه روحاني نمي تواند عليه روحاني حاكم انتقاد كند و هر كسي هم كه انتقاد كند مارك وهابي و سني و كافر و آمريكايي مي خورد؟ اگر سياست شما عين ديانت شماست پس چطور در فريضه ديني امر به معروف و نهي از منكر ناگهان سياست از دين جدا مي شود؟ و هركس اينكار را بكند ضد دين، مرتد، محارب با خدا، مفسد في الارض و ضد ولايت فقيه مي شود؟

No comments yet»

بیان دیدگاه

  • اعتبارها

    Get a free blog at WordPress.com The Fjords04 Theme