تناقضات در عقاید تشیع

آیا اینها تناقض نیست؟

سقیفه و دروغ شاخدار آخوند

پس از رحلت نبی اکرم صلی الله علیه وآله وسلم انصار و مهاجرین در سقیفه بنی ساعده گرد آمدند و با شورای ایجاد شده، حضرت ابوبکر رضی الله عنه را به خلافت برگزیدند.

روافض دائم بر این تجمع صحابه زبان اعتراض می گشاید و آنرا توطئه ای علیه حضرت علی علیه السلام جهت غصب خلافت الهی می داند!!

چنانچه به علما و مراجع رافضی بگویی چرا حضرت علی علیه السلام در سقیفه حاضر نشد تا از حق خود دفاع کند؟ در پاسخ می گویند که حضرت علی علیه السلام مشغول تدفین و غسل دادن پیامبر اسلام بوده و داشته به وصیت ایشان عمل می نموده و بنابراین نتوانسته در سقیفه بنی ساعده حاضر شود(و در معقول ترین حالات می گویند ایشان نمی دانستند، که در این صورت مساله علم غیب و سایر قضایا پیش می آید!) و اما سوال ما این است :

ادامهٔ مطلب »

غسل فاطمه سلام الله علیها

مگر نه اینکه شهدا نیازی به غسل ندارند؟ پس چرا شما دائم می گوئید فاطمه زهرا به حضرت علی وصیت نمود که مرا شبانه و مخفیانه غسل بده و دفن کن؟!!! مگر ایشان شهید نشده اند؟ شما می گویید پیدا نبودن محل قبر علامت چیزی و حاوی پیامی است برای تاریخ!! آیا غسل ندادن ایشان نمی توانست علامت بسیار خوبی برای تاریخ باشد که : ایشان شهید شده اند؟!!!!

حمله به خانه فاطمه!

شما می گوئید پس از رحلت نبی اکرم صلی الله علیه وآله وسلم ، صحابه برای اخذ بیعت اجباری به خانه حضرت فاطمه هجوم بردند و باعث شهادت ایشان شدند، سوال اینجاست که جنازه پیامبر اسلام تا 3 روز در خانه حضرت عایشه بوده و حضرت فاطمه نیز همانجا بوده و از نزدیک جنازه پدرش جدا نشده است، پس حمله به خانه فاطمه و شهادتش چگونه صورت گرفته؟!!

نحوه اثبات اصول دین شیعه

يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنزِلَ إِلَيْكَ مِن رَّبِّكَ وَإِن لَّمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ وَاللّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ إِنَّ اللّهَ لاَ يَهْدِي الْقَوْمَ الْكَافِرِينَ، اى پيامبر آنچه از جانب پروردگارت به سوى تو نازل شده ابلاغ كن و اگر نكنى پيامش را نرسانده‏اى و خدا تو را از (گزند) مردم نگاه مى‏دارد آرى خدا گروه كافران را هدايت نمى‏كند(سوره مائده آیه67) این ابلاغ، چه چیزی بوده که بیان نشده؟(اگر خلافت علی بوده به زعم شیعه) نعوذبالله خود خداوند از بیان آن ترسیده و خودداری نموده ولی از پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم انتظار داشته که از مردم نترسد و آن مطلب را بیان کند؟!! و جالب است که پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم نیز برای بیان خلافت، ترسیده و از کلمه ای استفاده نموده که دارای ابهام فراوانی است و صریحا مقصود را نرسانده(منظور کلمه مولی در حدیث غدیر خم است که شیعه قصد دارد معنای خلافت را از آن بیرون بکشد و آنرا بدین آیه مرتبط می سازد!!!) در یک کلام: خدا نگفته و پیامبر هم با کلمه ای در پرده ابهام گفته! این است طریق اثبات مهمترین اصل دین به زعم شما؟!!

ترس پیامبر از یارانش!!

در سوره مائده آیه 67 اینکه خدا تو را از مردم حفظ می کند (یعصمک من الناس) منظور از مردم چه کسانی بوده اند که پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم نباید از آنها می ترسیده؟ اگر به عقیده شما منظور از نزول این آیه، خلافت علی بوده است پس می شود بفرمایید مردم مخالف با خلافت علی چه کسانی بوده اند؟ بنی هاشم وحتی ابوسفیان پس از رحلت پیامبر اسلام، حضرت علی را مد نظر داشته اند، انصار هم که در ابتدا سعد بن عباده را مد نظر داشته اند و حتی بعد از حضور مهاجرین به علی نیز اشاره داشته اند، بقیه قبایل هم که از غدیر خم می رفته اند و پراکنده می شدند، منافقین هم که قدرتی نداشته اند و کثرت چندان و حضور آنچنانی نداشته اند، تازه مگر قبل از لشگرکشی به تبوک، که پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم علی را در مدینه گذاشت این منافقین چه کار توانستند بکنند؟ مسلما جنگ و کودتایی نکردند( به جز مسخره کردن و حرفهای بیهوده زدن کاری نمی توانسته اند بکنند) پس لابد

ادامهٔ مطلب »

شهادت یا وفات

علمای رافضی طبق روایات خود معتقدند که تمامی معصومین کشته شده اند نه اینکه به مرگی طبیعی مرده باشند و به این آیه اشاره دارند: وَمَا مُحَمَّدٌ إِلاَّ رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ مِن قَبْلِهِ الرُّسُلُ أَفَإِن مَّاتَ أَوْ قُتِلَ انقَلَبْتُمْ عَلَى أَعْقَابِكُمْ وَمَن يَنقَلِبْ عَلَىَ عَقِبَيْهِ فَلَن يَضُرَّ اللّهَ شَيْئًا وَسَيَجْزِي اللّهُ الشَّاكِرِينَ (آل عمران/144) و محمد جز فرستاده‏اى كه پيش از او (هم) پيامبرانى (آمده و) گذشتند نيست آيا اگر او بميرد يا كشته شود از عقيده خود برمى‏گرديد و هر كس از عقيده خود بازگردد هرگز هيچ زيانى به خدا نمى‏رساند و به زودى خداوند سپاسگزاران را پاداش مى‏دهد. در واقع به این آیه چنین استناد دارند که چون سخنان خداوند از روی حساب و منطق و دقیق است بنابراین می بینیم که در این آیه از قتل و کشته شدن سخن رفته و به همین دلیل پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم کشته شده نه اینکه رحلت کرده باشد. حال ما می گوئیم در سوره زمر آیه 30 آمده: إِنَّكَ مَيِّتٌ وَإِنَّهُم مَّيِّتُونَ، یعنی قطعا تو خواهى مرد و آنان (نيز) خواهند مرد. در این آیه خداوند از مردن(میت) سخن گفته نه از قتل و یا کشته شدن، و حتی در ابتدای آیه اِنک آمده که دلیل بر قطعی بودن است در صورتیکه در آیه 144 سوره عمران می فرماید اگر کشته شود، پس روایات مربوط به کشته شدن همه معصومین صحیح نیستند.

سزاوار پیامبر نیست

در سوره مائده آیه67 خطاب به پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم آمده که پیام نازل شده را ابلاغ کن و خداوند ترا از گزند مردم نگاه می دارد. روافض معتقدند که مطلب مورد نظر در واقع همان خلافت الهی حضرت علی بوده است، پس چرا در جریان حدیث قرطاس(قلم و دوات) که علمای رافضی شدیدا معتقدند پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم قصد داشته خلافت علی را کتابت کند و عمر مانع اینکار شده، پس در آنجا نیز پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم باید این مطلب را ابلاغ می کرده و از گزند اطرافیان نمی ترسیده چون خداوند، حفظش می کرده است، پس چرا دائم می گویید که عمر و صحابه کودتا کرده بودند و متوجه شده بودند که پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم قصد دارد خلافت علی را کتابت کند و به همین خاطر مانع او شدند!! پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم باید مطلب را در جلوی همه و براحتی و بی هیچ ترسی بیان می کرده، چون گزندی به او نمی رسیده است.

عصمت مطلق

یکی از فضایل بسیار مهم حضرت علی که شیعه حتی برای خلافت نیز بدان اشاره دارد در مورد ابلاغ سوره برائت است که پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم ابتدا ابوبکر را برای انجام آن فرستاد ولی پس از آن به قول شما وحی نازل شده که اینکار می بایست توسط علی صورت بگیرد و بنابراین پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم حضرت علی را مامور انجام آن می کند. سوال ما از شیعیان این است که مگر شما پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم را معصوم از هرگونه خطا و سهوی نمی دانید؟!! مگر همه سخنان او را ما ینطق عن الهوی نمی دانید؟ خوب طبق این جریان، پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم در ابتدا خطا کرده است. چنانچه شیعه بگوید ایشان توسط وحی متوجه خطای خود شده اند باید بگوئیم نظر ما نیز همین است که

ادامهٔ مطلب »

علی یا شیعیان علی ؟

مدعیان تشیع برای حضرت علی و امامان قائل به عصمت هستند، ولی جملات خود ایشان و مطالب مندرج در تاریخ، خلاف این امر را ثابت می کند، حضرت علی علیه السلام در خطبه 216 نهج البلاغه فرموده: پس از گفتن حق یا مشورت دادن به من خودداری نکنید زیرا خود را از آن که اشتباه کنم مصون نمی دانم مگر آنکه خداوند مرا حفظ کند. در نهج البلاغه نامه 71 به منذربن جارود عبدی فرموده: «همانا شایستگی پدرت مرا نسبت به تو فریب داد و گمان کردم همانند پدرت می باشی و راه او را می روی و از تواريخ معلوم مي‌شود که آن حضرت، منذر بن جارود را براي جمع صدقات فرستاده و او را انتخاب کرده براي اين کار و او اموال را اختلاس کرده و ملحق به معاويه شده، حضرت به او مي‌نويسد : «فإن صلاح أبيک غرني..» تا آخر.

ادامهٔ مطلب »

مشورت

حضرت علی علیه السلام پیش از آنکه با وی بیعت شود فرموده: «فامهلوا تجتمع الناس ویتشاورون» یعنی: مهلت دهید تا مردم جمع شوند و با یکدیگر مشورت کنند(تاریخ طبری ج4 ص433 ) و همچنین فرموده: «إنما الخیار للناس قبل أن یبایعوا» یعنی: پیش از بیعت کردن اختیار با مردم است(تا چه کسی را انتخاب کنند) (بحارالأنوار ج8 ص272، چاپ تبریز و مستدرک نهج البلاغه ص88) و فرموده: «أيها الناس، عن ملأٍ وإذن، إن هذا أمركم ليس لأحد فيه حق إلا من أمرتم» یعنی: ای مردم انبوه و هوشیار این کار شما (زمامداری) حق هیچکس نیست مگر کسی که شما او را امارت دهید(تاریخ طبری ج4 ص 435 و بحارالأنوار ج8 ص 367 ) پس طبق این سخنان حضرت علی علیه السلام ، خلافت الهی و من عندالله وجود نداشته است، چون در اینصورت مشورت کردن برای تعیین خلیفه و انتخاب توسط مردم بی معنا خواهد بود.

لا تحزن

علمای مدعی تشیع در سوره توبه آیه40 تنها به لاتحزن اشاره دارند و با اینکار قصد دارند ایمان حضرت ابوبکر رضی الله عنه را زیر سوال ببرند، سوال اینجاست که در آیات قرآن خطاب به پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم نیز لاتحزن آمده و همینطور به پیامبران دیگر لاتحزن و حتی لاتخف آمده است(و خطاب به مسلمین نیز لاتحزنوا آمده)، پس در واقع شما این ایرادها را نسبت به ایشان نیز دارید و نعوذبالله ایمان پیامبران را نیز زیر سوال برده اید،

ادامهٔ مطلب »

یار غار

علمای مدعی تشیع هر روز به کشفی جدید نائل می شوند، وقتی در آیه 40 از سوره توبه به ان الله معنا بر می خورند، یعنی خدا با ماست، یعنی اینکه معیت و همراهی و کمک خداوند با پیامبر اسلام و ابوبکر بوده است(ان الله مع المتقین، مع المحسنین، مع المومنین، یعنی ابوبکر مومن و محسن و متقی بوده) خوب مسلما این علمای نابغه در برابر این سئوال، حتی توجیه و سفسطه هم ندارند و بنابراین دست به اکتشافی بزرگ زده و می گویند اصلا این ابوبکر در غار یک ابوبکر دیگر بوده، نه خلیفه اول!!! سوال ما از علمای مدعی تشیع و از امثال قزوینی این است که

ادامهٔ مطلب »

ذلک الکتاب لاریب فیه

علمای مدعی تشیع، معتقد هستند که فهم قرآن مستلزم وجود اهل بیت و امامی معصوم است و قرآن، قابل فهم نخواهد شد و می گویند که قرآن بدون اهل بیت، قرآن نیست!! سوال ما این است که در سوره بقره آیه2 آمده: ذلک الکتاب لاریب فیه هدی للمتقین، این کتابیست که در آن هیچ شکی نیست و راهنمای پرهیزکاران است (فراموش نکنید که مراجع رافضی آیات را اشتباه معنا می کنند تا قرآن را غیرقابل فهم نشان دهند، مثلا همین آیه را اینگونه معنا می کنند: این کتاب بی هیچ شک راهنمای پرهیزکارانست، در صورتیکه در آیه آمده لاریب فیه و فیه یعنی در آن، یعنی در آن هیچ شکی نیست، یعنی در قرآن هیچ شکی نیست) تَنزِيلُ الْكِتَابِ لَا رَيْبَ فِيهِ مِن رَّبِّ الْعَالَمِينَ، کتابی است فرو فرستاده که هیچ شک در آن نیست از سوی پروردگار جهانهاست(سوره سجده آیه2) پس چیزی که غیر قابل فهم باشد و در آن شک و ظن وجود داشته باشد نیاز به امام برای فهمیدن دارد، نه چیزی که لاریب و بدون شک است و خود را نور و جدا کننده حق از باطل معرفی می کند. در پاسخ علمایی چون جناب قزوینی که می گویند: شما تعداد رکعات نماز را هم نمی توانید از قرآن بفهمید!! در جواب ایشان می گوییم: این چه ربطی به قابل فهم بودن یا نبودن قرآن دارد؟

ادامهٔ مطلب »

کدام اهل بیت؟

آخوندهای مدعی تشیع می گویند پس از رحلت پیامبر اسلام (و پس از حوادث مختلفی که خودشان ساخته اند) ابوبکر و عمر برای عیادت و طلب پوزش نزد فاطمه آمدند ولی فاطمه جواب سلام ایشان را نداد و روی خود را از ایشان برگرداند!! و حتی وقتی ایشان در مقابل روی او رفتند، فاطمه مجددا اینکار را تکرار کرد و روی خود را دوباره برگرداند تا بالاخره از این عمل خسته شد و پارچه ای روی صورت خود انداخت تا ایشان را نبیند!! و حتی بطور مستقیم با ابوبکر و عمر صحبتی نمی کرد، بلکه علی را واسطه اینکار قرار داد!! سوال ما این است که

ادامهٔ مطلب »

آلزایمر شیعوی

شیعه معتقد است آیه 2 از سوره حجرات در مورد ابوبکر و عمر نازل شده، چون ایشان جلوی پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم صدایشان را بالا برده اند: یا ایها الذین آمنوا لا ترفعوا اصواتکم فوق صوت النبی و لا تجهروا له بالقول کجهر بعضکم لبعض ان تحبط اعمالکم و انتم لا تشعرون، ای اهل ایمان بالای صدای پیامبر صدا بلند میکند و بر او فریاد بر مکشید مانند فریاد کشیدن بعضی از شما که این کار، اعمال نیک تان را محو می کند و شما نمی فهمید.

سوال اینجاست که شما با استناد به این آیه قصد تخریب شخصیت ابوبکر و عمر را دارید در صورتیکه همین آیه نیز در تضاد با عقاید شماست، مگر در ابتدای آیه نیامده: یا ایها الذین آمنوا(ای کسانیکه ایمان آورده اید)؟!! پس خطاب با مومنین و اهل ایمان است، پس ابوبکر و عمر از اهل ایمان و مومن بوده اند[1]، بر خلاف تصور کسانیکه آنها را منافق و ظالم و غاصب خلافت می دانند.


[1] آری، ابوبکر و عمر از بهترین مومنین بوده اند، تا کور شود هر آنکه نتواند دید.

عایشه و فاطمه

علمای مدعی تشیع برای بی ارزش کردن اعمال ام المومنین عایشه و برای تخریب ایشان می گویند که چرا عایشه در منزل خود پس از دفن عمر، از حجاب استفاده می کرده؟ و مگر از شخص مرده هم رو می گیرند؟ و می گویند این عمل عایشه هیچ مبنای شرعی نداشته و ندارد و باید از زندگان رو گرفت، نه از مردگان.

طبق این عقیده سوال ما این است که چرا حضرت فاطمه از آن شخص نابینا رو می گیرد؟ و مگر از شخص نابینا هم رو می گیرند؟ و البته این عمل فاطمه هیچ مبنای شرعی نداشته و ندارد و از شخص بینا رو می گیرند نه از اشخاص کور و نابینا.(فراموش نکنید صحبت تنها بر سر شرعی نبودن این اعمال است، وگرنه منکر نیستیم که چنین اعمالی نشانه پرهیزکاری بسیار است و البته رافضیان قصد دارند آنرا تنها به حضرت فاطمه محدود کنند)

دین هر کس دین دوستش است

پيامبر صلی الله علیه وآله وسلم فرموده: «المرء على دين خليله» يعني: هر كس بر دين (و روش) دوستش است. (مسند احمدبن حنبل2/303 ) و فرموده:«العبد مع من أحب» يعني: هر بنده اي با كسي كه دوست دارد همراه است.(كنزالعمال/ 9/8/24667)

حضرت علي علیه السلام فرموده: «هر كس را از آنكه دوست اوست مي‌شناسند»(نهج البلاغه نامه69)

سوال اینجاست که طبق این احادیث چنانچه ما بخواهیم از دیدگاه آخوندهای رافضی به یاران پیامبر اسلام نگاه کنیم، مسلم است که ایشان از بدترین و ظالمترین و غاصبترین انسانها خواهند بود و بنابراین و نعوذبالله خود شخص پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم نیز دارای چنین صفاتی بوده است، پس آیا وقت آن نرسیده که در عقایدتان تجدید نظر کنید؟(البته اگر آخوندها بگذارند)

خواص یا غیر خواص

مدعیان تشیع می گویند: مقصر اصلی در گمراه شدن مردم و عوام، شخص ابوبکر و عمر هستند، چون مردم اکثرا به خواص خود نگاه می کنند و چون اینها جزء خواص بوده اند، بقیه نیز به دنبالشان رفته اند و بیعت کرده اند و در نتیجه حق الهی علی غصب شده است، پس تمامی گناهان و انحرافات بعدی نیز بر گردن ابوبکر و عمر است!!! سوال: شما معتقد هستید که علی و تعدادی از طرفدارنش در منزل تجمع کرده و معترض بوده اند و حتی تا مدتی بیعت نکرده اند، پس با این اوصاف چرا مردم به این خواص نگاه نکرده اند؟ مگر اینها جزء خواص نبوده اند؟

ادامهٔ مطلب »

کتب مخالفین

اگر وجود احادیث در کتب مخالفین سند است پس 2000 حدیث مبنی بر تحریف قرآن در کتب شما چیست؟! (کتاب فصل الخطاب محدث نوری) حتی در مهمترین کتاب شما پس از قرآن یعنی کتاب اصول کافی نوشته جناب کلینی نیز چنین آمده:

ادامهٔ مطلب »

تفسیر جدید از غدیر خم

در کتاب خودتان، شريف مرتضی حدیث غدیر خم را نص غير مستقيم و اشاره اي پوشيده براي خلافت مي داند. آنجا كه در كتاب (الشافي) مي گـويد: «ما به ضرورت پذيرش تعيين خلافت از طريق نص، نه براي خودمان ونه براي مخالفين ما قائل نيستيم. هيچ يك از هم مسلكان ما نيز به چنين ضرورتي تصريح نكرده است» المرتضي: الشافي، ج2 ص 128 ، ضمن اینکه مهندس مهدی بازرگان، دانشمند و رییس اولین دولت شیعه در کتاب بعثت و ایدئولوژی اعتراف کرده : بعید است ماجرای غدیر خم موضوع خلافت بوده باشد! و همچنین هیچ شیعه یا عالم شیعی در قرن اول هجری به موضوع غدیرخم در باب خلافت حضرت علی اشاره ای نداشته است!

این است روش علمی و تحقیقی آخوندها!

علمای مدعی تشیع، دائم به نفع خود، مطالبی را بصورت گزینشی از کتب اهل سنت بیرون می کشند و به احادیث ضعیف و اخبار واحدی که در کتب اهل سنت هستند استناد می کنند، همین علما وجود شخصی بنام عبدالله بن سبا را منکرند[1] ولی می بینیم که در کتب خودشان پیرامون این شخص مطالب بسیاری نقل شده است، اما وقتی نوبت به خود ایشان می رسد می بینیم که به راحتی همه این مطالب و احادیث را رد کرده و باطل می دانند، این است روش علمی و تحقیقی آخوندها در اثبات حقانیت خودشان، برخی مطالب پیرامون ابن سبا به این شرح هستند

ادامهٔ مطلب »

دو تحلیل مشابه پیرامون تنها استدلال آخوندها

1- در کتب خودتان (اهل سنت)! :

· عالم شیعه، خطاب به عالم سنی: طبق احادیث موجود در کتب خود شما(اهل سنت)ابوبکر و عمر، ترسو بوده اند، شک داشته اند(منظور شک خلیفه دوم در جریان صلح حدیبیه) متمایل به یهود و یا کفار بوده اند[1] ، با مسلمانها سختگیر و عبوس بوده اند و . . . ولی حضرت علی چنین نبوده اند! پس شما باید شیعه شوید!!!

عالم مسیحی، خطاب به عالم مسلمان :

ادامهٔ مطلب »

گرد آوری قرآن

آیا جمع آوری قرآن توسط خلفا جزء کارهای نیک و محسنات ایشان نبوده است؟ به اینکار ایشان چه اَنگی می زنید و چه ایرادی می گیرید؟! هر ایرادی بگیرید در واقع کافر شده اید، چون به اجماع مسلمین، قرآن همین است و بس و حتی حضرت علی علیه السلام نیز در دوران خلافتش آنرا امضاء و تایید کرده و تغییری در آن صورت نداده است، چون چه چیز مهمتر از نجات قرآن بوده، اگر خلفا آنرا درست جمع نکرده بودند؟ پس باید معترف شوید اینکار خلفا بسیار ارزنده و نیکو بوده، فقط همین اعتراف شما کافیست، البته اگر بتوانید و جانتان به هنگام اعتراف بالا نیاید.[1]


[1] آخوندهای رافضی اعمال نیک ابوبکر و عمر را بیان نمی کنند تا مبادا کسی در ذهنش جرقه ای بخورد و بخواهد به دنبال بقیه اعمال نیک ایشان برود و در نتیجه متوجه کلاهی که سرش رفته بشود.

بندگی غیر خدا در ظاهر و باطن

چرا شما نام فرزندان خود را عبدالحسین یا عبدالعلی یا عبدالرضا می گذارید؟ مگر بنده غیر خدا بودن شرک نیست؟ و در واقع عبدالله و عبدالرحمن صحیح هستند. علمای رافضی در پاسخ می گویند در زبان عربی کلمه عبد تنها به معنای بندگی بکار نرفته است و معنای خضوع نیز می دهد و این اسامی نیز به معنای بنده امامان نیستند و به عنوان خاضع بودن در برابر ایشان است و نوکری حسین را داشتن منظور است نه بندگی او و چنانچه به فردی که عبدالحسین است بگویی آیا حسین خدای توست؟ در جواب می گوید خیر و ما حسین را خدا نمی دانیم. در جواب به این ماست مالی ها باید چند نکته را متذکر شویم،

اولا:

ادامهٔ مطلب »

دوست خیر خواه

1- انسانها شديدترین سرزنشهای خود را نثار کسانی می کنند که آنها را از همه بیشتر دوست دارند(کلینک.کریس ال 1381 انسان سالم زندگی سالم ترجمه علی محمد گودرزی . انتشارات رسا – تهران ) این نکته ای است که نه تنها از نقطه نظر علمی ثابت شده بلکه هر انسان عاقلی از صبح تا شب نمونه های فراوانی از آنرا در خصوص خودش و دیگران تجربه می کند.[1] مانند پدر و مادری که فرزند خود را به خاطر خطایی کوچک سرزنش می کنند یا یک مربی که بر شاگرد خود به خاطر شدت علاقه، سخت می گیرد و . . . اکنون علمای رافضی نمونه های راست و دروغ متعددی را از تاریخ بیرون می کشند که مثلا خداوند و یا پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم در فلان موقع و فلان محل و فلان واقعه، ابوبکر و عمر را توبیخ و سرزنش کردند! خوب اگر این موارد راست باشد

ادامهٔ مطلب »

  • اعتبارها

    Get a free blog at WordPress.com The Fjords04 Theme